فکر‌ دونی

A Place to Organize My Thoughts

فکر‌ دونی

A Place to Organize My Thoughts

دارم همان اشتباه را می‌کنم که وقتی آفتاب می‌تابید می‌کردم. 

دارم دنبال معنا می‌گردم، در جایی که معنا وجود ندارد. 


#ساموئل_بکت 

______________________________________________

من چن وقتیه که دارم به این موضوع فکر میکنم ؛ «معنــــا»

_____________________________________________

و به این نتیجه رسیدم که وااقعا این دنیا در ذاتش معنایی نداره

ما آدماییم که براش معنی میسازیم

_____________________________________________

داستان از چه قراره؟ 

داستان از یه جرقه شروع شد...

وقتی که نه زمان معنا داشت نه مکان....

این زمان و مکان بعد ها ایجاد شدن... 

بعد از اون انفجار بزرگ هستی پدید اومد

زمان پدید اومد، و مکان...

هنوز هیچ خبری از انسان نبود

اما چرخ و فلک در کار بود و میچرخید...

یه نقطه‌ای از این جهان که خیلی هم ریز و ناچیز بود ( که اسم امروزیش زمینه) در پی یک سری تغییرات و اتفاقات شیمیایی، موجوداتی داخلش به وجود اومد که نفس میکشیدن، گاهاً حرکت میکردن، و یا تغذیه میکردن...

این موجودات رشد کردن، تغییر کردن، تکامل پیدا کردن...

روزگاران زیادی بر این سیاره گذشت و گذشت...

اول آب بود...تغییر کرد

خشکی شد 

و بعد دایناسورها اومدن.... بعد از چن میلیون سال رفتن...

بعد عصر یخبندان...بعد زلزله ها ...

حالا من ترتیبشو درست نمیدونم...

اما خبری از سلطنتِ نوع بشر بر این سیاره نبود...

میلیون‌ها سال همینطور گذشت و گذشت...

حدودا ۴.۵۴ میلیارد سال گذشت تااا اینکه...

تاااا اینکه در حدود دو میلیون سال پیش 

« نوع بشر» هم به وجود اومد و به این سیاره اضافه شد...اینکه این نوع کِی قراره منقرض شه هنوز اطلاعات دقیقی در دسترس نیست اما دیر نیست...

اگر کل تاریخ این سیاره رو ۲۴ ساعت در نظر بگیریم، میشه گفت مدت حضور انسان ها روی این سیاره هنوز یک ثانیه هم نشده....

دیدی؟ ما هیچ فرقی با دایناسورها، گوریل ها، سگ ها، ماموت ها و حتی سنگ‌ها و رود ها، درخت ها و تپه ها نداریم....

همه روزی به وجود اومدن و روزی هم از بین رفتن و به چیز دیگری تبدیل شدن. 

این قانونِ طبیعت است، قانونِ هستی، قانونِ زندگی...

همانطور که ما میمیریم همانطور هم منقرض میشویم و جانوران تکامل یافته‌تری نسبت به ما به وجود میان...

به همین سادگی.

_____________________________________________

-->  هیچ خدایی نیست و هیچ معنایی هم نیست

--> همش یه چرخه‌ی شیمیایی و فیزیکی و در نهایت زیستیه...

همش همین.

____________________________________________

به نظر من ما اینجاییم که زندگی کنیم، برای بقای بیشتر تلاش کنیم و از حضور کوتاه مدتمون بر روی این سیاره لذت ببریم.

___________________________________________

کاش هربار که برای نتیجه امتحانم ناراحت میشدم یا برای فقر مالی خودم یا اطرافیانم ناراحت میشدم، یا از دیدن ظلم درهم‌میشکستم و خورد میشدم، یا از دیدن اعدام های ناروا کمرم میشکست یا با دیدن کودکان کار اشکم درمیومد، همون لحظه تمام این حرفا برای مغزم باداوری میشد،  بی‌معنا بودن این هستی برام یاداوری میشد...

چرخه باطل بودنش برام یاداوری میشد... 

«نابودی» و «پوچی» به یادم میومد...

اینکه طبیعت با بی رحمی قانونش رو اِعمال میکنه و «انتخاب میکنه» کی و چی باشه توش و کی و چی  نباشه و نابود شه... 

و ما فقط جزء ای بی‌اهمیت از این فرایند بزرگ ایم....

__________________________________________________

زور انسان هیچ وقت به طبیعت نمیرسه...

__________________________________________________

و انسان آزاده. 

تو آزادی که فریاد بکشی و فوحش بدی به دنیا و طبیعت که چرا تورو خلق کرد و بعدش هم با یه تیغ به زندگیت پایان بدی، و آب از آب تکون نخوره

و تو آزادی که همین الان پاشی بری یه بشکه بنزین پر کنی از پمپ بنزین و خودتو برسونی به حوزه علمیه و بیت رهبری و اونجا رو به آتیش بکشی و احتمالا بعدش هم دستگیر و اعدام شی

و تو آزادی که بی توجه باشی به هر ظلمی و فقط به فکر بقا باشی و لذت ببری هر جور که شده،و میتونی

تو آزادی که از هرکی بدت میاد بکشیش

آزادی که نفت استخراج کنی تا زمین لرزه ایجاد شه ، یا لایه اوزون رو سوراخ کنی یا اشغال بریزی کف خیابون، یا حیوونا رو شکار کنی تا منقرض شن یا بچه نیاری و ازونور یه ویروس و بیماری کشتار جمعی رو پخش کنی تا آدما بمیرن...

مطلقا آزادی که هر کاری رو که در توانته انجام بدی

و اینم باید در نظر داشته باشی که این آزادی مسئولیت و عواقبی هم در پی داره...خودتی که تصمیم میگیری چقدر و چطوری از این آزادی استفاده کنی و چقدر توان پذیرش مسئولیت و عواقبش رو داری

_________________________________________________

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 22 January 23 ، 13:18
Atena

در روزگار سختی به سر می‌برم (می‌بریم)

هیچ چیز سر جای خودش نیست

به هر گوشه و کناری که در این کشور نگاه میکنی نا امیدت میکند

به معنای واقعی کلمه هیچ چیز سر جای خودش نیست

سیستم آموزشی این کشور روزی مرا دق خواهد داد

از مدرسه اش بگیر تا دانشگاهش

دلم برای سارا میسوزد

دلم برای خودم میسوزد

از عجز و نا توانی ام برای «تغییر» خسته ام

امروز سارا میگفت معلم علوم‌شان ناشنواست، و من و مادرم پیگیر شدیم و دیدم که درست میگوید و مدرسه هم این را میداند!

و من برگهایم ریخت...من ضدیتی با قشر معلولین ندارم

اما آیا این درست است؟ معلمی نا شنوا در مدرسه ای عادی برای بچه های عادی تدریس کند؟

و بچه ها حتی نتوانند سوالی از او بپرسند؟

چه جامعه ی با سوادی و رو به رشدی خواهیم داشت با معلم های پیر و ناشنوا و کم شنوا....!به به

~~~~~~

خبر جدید:

امیر از اقوام و فامیل ماست.

امیر در سیزده سالگی از کلاس هشتم مدرسه را ول کرد و رفت و حوزه علمیه قم ثبت نام کرد و دروس دینی خواند.

امیر الان 19 سال دارد، 

امیر در سن نوزده سالگی معلمِ دبیرستان شده است، معلمِ درس مطالعات اجتماعی کلاس نهم!!!

کسی که حتی هشتم نخوانده و اصلا مدرسه نرفته است دارد به کلاس نهمی ها درس میدهد!!

زیبا نیست؟

~~~~~~

یکی از استاد های دانشگاهِ ما پارسال از رساله دکتری اش دفاع کرد و و با معدل 19 و نیم فارغ تحصیل شد، این بشر یکی از با وجدان ترین با اخلاق ترین با سواد ترین و انسان ترین و پرتلاش ترین فردی بود که در تمام طول 23 سال زندگی ام دیده بودم.... این بشر بیش از 10 مقاله در ژورنال های معتبر دنیا چاپ کرده بود و کسی بود که عملاً زندگی و ذهنیت مرا با عشقی که به علم داشت و منش و بزرگی اش تغییر داد... این استاد به هر دری زد که در یکی از دانشگاه های این کشور هیئت علمی شود...اما هیچ جا قبولش نکردند...چون این استاد ما نه به حجاب اعتقادی داشت نه سخنرانی های ولایت فقیه برایش ارزشی داشت نه اصول دین، این استاد در مرحله گزینش (تفتیش عقیدتی) رد میشد....جتی دانشگاه اراک، دانشگاهی که خودش فارغ التحصیل آنجا بود هم اورا قبول نکرد(این رو رییس دپارتمان بعد از رفتنشون بهمون گفت).... او همان سال مهاجرت کرد به انگلستان و آنجا پست‌داک میخواند همزمان تدریس هم میکند...راستی، امسال جایزه ی بهترین [تدریس] استاد دپارتمان را دریافت کرد، ایرانی ها لایقش نبودند....این خارجی ها قدرش را فهمیدند.... من اینها را میبینم و شما به من میگویید غمگین نباش؟ امیدوار باش؟ قرص اعصاب و ضد و افسردگی نخورم؟؟ مگر میشود؟ به ماندن فکر کنم؟ مگر میشود؟؟

~~~~~~

قانون حاکم در کشور ما قانون اساسی نیست...

یک قانون ساده تر است به نامِ «پ ، پ ، پ» پول ، پارتی ، پاچه‌خواری

~~~~~~

چیز جالبی در این کشور وجود دارد که در نمودار زیر با رسم شکل نشون دادم:

Islamic Republic Of Iran


من و دوستانم بعد از 18 سال درس خواندن و خود را جر دادن برای کنکور.. اکنون، بعد از فارغ التحصیلی، باید برویم یه جای غیر دولتی به طور رایگان حمالی کنیم تا بعد از دو سه سال یه سابقه کاری جمع کنیم و بتوانیم در همان جای غیر دولتی بدون بیمه و حقوق مکفی استخدام شویم...

آن‌وقت این جوجه طلبه ...آن‌وقت این معلم پیر بی سواد و نا شنوا...آنوقت این اساتید احمق و بی اخلاق و بی سواد دانشگاه..آن وقت این رییس جمهور نااهل، و آن مسئولان و وزیران مفت خور و ناکارمد و بی سوادش...


هرکسی که از این ظالم ها حمایت میکند هم خودش جز همین جیره‌خواران بیسواد است و کاملاً حمایتش منطقی است، چون اگر این حکومت نباشد این قشر از گشنگی و بی‌هنری خواهند مُرد...

من ک دیگه نمیتونم تحمل کنم...تا سال دیگه اینجا نیستم....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 16 November 22 ، 14:22
Atena

با شیخ از شراب حکایت مکن که شیخ

تا خون خلق هست ننوشد شراب را


+شهریار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 05 November 22 ، 01:24
Atena